به نام خدای درد مندان
سلام عزیزان و دوستای خوبی که بهترین هستین
امید وارم که غم های زندگی رو کمتر به دل هاتون راه بدین چون غم و درد و رنج دنیا که تمومی نداره
پس خوش بحال اونایی که با عشق و محبت به دوستانشون درد هارو به دست زمان میدن تا فراموش بشه
یادمون نره که زمان در حال گذشتنه و همه چی رو با خودش میبره بهتره که غم هامونو توی دلامون نگه نداریم
و بذاریم که گذر زمان اونا رو از خاطرمون ببره 
با رقص برره ای هیچ غمی توی دل نمی مونه 
















در گذر گاه زمان ،
خیمه شبازی دهر ،
با همه تلخی و شیرینیه خود می گذرد.
عشق ها می میرند ،
رنگ ها رنگ دگر می گیرند،
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ ، دست ناخورده به جا می ماند.

اینم تقدیم به عشقم که خیلی با معرفت و مهربونه و من خیلی دووووووووووووووستش دارم
ببخشید یه کم تلخ آخه هنوز شکر یارانه ای نشد ما هم نداشتیم توی خونمون دیگه
در دل آتش فقر دامن خاموشی ، قلبم از همه درد جانسوز که یک عمر کشید ،
قلب من بس که تپید ، قلب من بی که شکست ، نفسم بس که بر اعماق دلم نعره کشید ،
هوس و وسوسه ام بس که به مغزم کوبید ،
درد بیچارگی و ماتم جانسوز سکوت ، بس که بر خاک سیاهم مالید ،
همچو یک قطره ی اشک ، زندگی از گوشه ی چشمم غلتید.
با سر آهسته زمین خورد لب بیرنگم ، وزمین با بی رحمی ، لاشه ی بی جان روحم را بوسید ،
من در آغوش بهمریخته ای از وهم و جنون ، که زآن عقل سرگردان مغزم پوسید ،
نفسم ، آه
نفسم هر چه که بیهوده مرا بود ، بسم بود جان بیجانم هر چه در بدن بود ، بسم بود
نفس بی کسم ای زنده دلان قطع کنید ، این غبار جور و ستم را ز دلم پاک کنید ،
به چه کارم آید این چشمه ی خون ؟ که تن زنده ی من کرده چنین آواره ،
قلب سنگم ز کف سینه آرید برون ،
ببریدش به بیابان سکوت ،زیر مشتی لجن و سنگ سیاه خاک کنید
نظری بر سر پوشیده ز خاکم فکنید ، بخدا در پس هر دانه از این خرمن خاک ،
عالمی درد و رنج و سیه روزی و غم خوابیده.
به کف پایم نگرید ، کف پایم که خزیده این همه سال پشت زمین ،
سند زنده ای است ، بر درد شرربار و این مکتب جانسوز و دل آزار.
آخر ای زندگی خفته به گور ، تو بگو تو که آمدی از عالم دور ، تو بگو
اگر درد دلم قسمت نمایند ، دلی بی درد در عالم بماند؟
:: بازدید از این مطلب : 985
|
امتیاز مطلب : 286
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61